loading...
کاظم سعیدزاده
کاظم سعیدزاده بازدید : 34 شنبه 15 تیر 1398 نظرات (0)

 یکی از صالحین وارد مصر شد آهنگری را ملاقات کرد که با دست خود آهن سرخ کرده را از کوره بیرون می آورد و حرارت آهن به او صدمه نمی رساند ، با خود گفت : این مرد البته یکی از اوتاد است. پیش آمد سلام کرد و گفت: 

 

ای بنده خدا ،به حق آن کسی که این کرامت را به تو داده دعایی درباره من بنما. آهنگر چون بشنید بگریست و گفت: 

 

ای مرد، آن گمان که به من بردی خطا است. من خود را از صالحین نمی دانم .

 

آن مرد گفت: این عمل تو را کسی قادر نیست مگر بندگان خالص صالح . 

 

آهنگر گفت: این را سببی است. 

 

آن مرد گفت: بر من منت گذار و آن سبب را برایم بگو.

 

💎گفت: روزی در همین دکان مشغول کار بودم. زنی صاحب جمال که مانندش ندیده بودم بر من وارد شد و از فقر و پریشانی خود شکایت نمود. من شیفته جمالش شدم .گفتم :

 

اگر مراد مرا می دهی حوائج تو را انجام خواهم داد. 

 

گفت: ای مرد از خدا بترس من اهل این عمل نیستم. 

 

من هم گفتم: از پی کار خود رو. 

 

آن زن با حال پریشانی رفت. بعد از چندی برگشت و گفت: 

 

ضرورت مرا به اینجا کشانید که تو را اجابت کنم. 

 

در آن حال زن را برداشته به خانه رفتم و درب خانه را قفل کردم. 

 

زن گفت: چرا درب خانه قفل کردی؟ 

 

گفتم: ترسیدم مردم از حالم با خبر شوند. 

 

گفت: چرا از خدا نمی ترسی؟ 

 

گفتم: خدا غفور و رحیم است. 

 

  چون نزدیکش رفتم دیدمش چون شاخه ریحان که از باد تند مضطرب شود در غلق و اضطراب افتاد و سیلاب اشک از چشمش جاری شد. 

 

گفتم: تو را چه می شود؟ 

 

گفت: از خدای خود خائف و ترسناکم که حاضر و ناظر به ما است.

 🌼گفت: ای مرد اگر دست از من برداری ضمانت می کنم که خداوند آتش دنیا و آخرت را بر تو حرام کند. 

 

کلام آن زن در من اثر کرد .

 

🌸دست از مقصود خود کشیدم و آنچه داشتم به او دادم و گفتم: 

 

ای زن برو به سلامت که تو را از ترس خدا رها کردم. 

 

آن زن خوشحال و مسرور به خانه اش برگشت. آن شب در خواب دیدم مخدره ای که تاجی از یاقوت بر سر داشت و به من فرمود: 

 

خدای جزای خیرت دهد . 

 

گفتم: شما کیستید؟ 

 

فرمود مادر آن زنی که نزد تو آمد و او را از ترس خدا ترک کردی .خدا تو را به آتش دنیا و آخرت نسوزاند. 

 

گفتم: آن زن از کدام فامیل بود؟ 

 

گفت: از نسل رسول خدا (ص) .

 

پس من حمد خدا به جا آوردم. از آن روز آتش به من ضرر نمی رساند و امیدوارم که در آخرت هم مرا نسوزاند.

 

✅از این داستان روشن می شود که هرکه آتش شهوت خود را از حرام نگه دارد و هنگام فراهم شدن اسباب و هیجان شهوت خودداری کند خداوند آتش را بر او سرد و سلام قرار خواهد داد و در جوار رحمت خود جایش می دهد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1099
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 140
  • آی پی دیروز : 47
  • بازدید امروز : 161
  • باردید دیروز : 66
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 339
  • بازدید ماه : 283
  • بازدید سال : 4,591
  • بازدید کلی : 49,432