گاهی دلمون واس ی نفر انقددددددر تنگ میشه که حاضری نصف عمرتو بدی اما فقط 5 دقیقه دیگه بتونی ببینیش...
گاهی دلت میخواد بدونی کجاست بری دزدکی و از دور نگاش کنی...
گاهی......
میشینی فکر میکنی یعنی اونم مثلِ منه ؟ اونم داٰئما بهم فکر میکنه؟ اونم شبا خوابمو میبینه ؟
اما واقعیت چیز دیگه ایه...
خوب که فکر کنی میفهمی..........اونی که دلمون براش تنگ میشه ؛ اونی که دلمون براش تنگ شده ؛ در واقع اون فردیه که سالها پیش میشناختیم....اونی که تو ذهنمونه با واقعیتِ الان فرق داره...
یکیو که دوس داشته باشی؛ هرچقدرم سعی کنی بازم خاطره های خوبی که باهاش داشتی یادت میمونه و بدی ها و خاطره های بد یادت میره........
شاید تلخی زندگی همینه..
اینکه گاهی آدما عوض میشن اما تو ذهن ما همون آدم قدیمی باقی میمونن...
داستان کوتاه جالب