loading...
کاظم سعیدزاده
کاظم سعیدزاده بازدید : 32 چهارشنبه 25 دی 1398 نظرات (0)

در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود.

 

روزی فیلسوفی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی درباره ی یکی از شاگردانت چه شنیده ام؟

 

سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن! پیش از اینکه به من چیزی بگویی از تو می خواهم آزمون کوچکی را که نامش " سه پرسش " است پاسخ دهی.

 

مرد پرسید: سه پرسش؟

 

سقراط گفت: بله درست است. پیش از اینکه درباره ی شاگردم با من صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری آزمایش می کنیم.

 

نخستین پرسش " حقیقت " است. آیا کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟

 

مرد پاسخ داد : نه، فقط در موردش شنیده ام.

 

سقراط گفت: بسیار خوب، پس واقعاً نمیدانی که خبر درست است یا نادرست.

 

حالا پرسش دوم: پرسش " خوبی و بدی " آیا آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی به من بگویی خبر خوبی است؟

 

مرد پاسخ داد: نه، بر عکس…

 

سقراط ادامه داد: پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟

 

مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.

 

سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم " سودمند بودن " است. آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟

 

مرد پاسخ داد: نه، واقعا…

 

سقراط نتیجه گیری کرد: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1099
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 39
  • بازدید امروز : 44
  • باردید دیروز : 54
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 144
  • بازدید ماه : 676
  • بازدید سال : 4,984
  • بازدید کلی : 49,825